امروزه فرایندهای کسب و کار، کلید موفقیت هر سازمان میباشند. بنابراین داشتن یک رویکرد مدیریت فرایند کسب و کار قوی در سازمانها حائز اهمیت است، و سازمانها به تجربه آموختهاند که مدیریت فرایند کسب و کار، سرمایهگذاری قوی در رویارویی سریع با تغییرات محیطی است. مدیریت فرای چکیده کامل
امروزه فرایندهای کسب و کار، کلید موفقیت هر سازمان میباشند. بنابراین داشتن یک رویکرد مدیریت فرایند کسب و کار قوی در سازمانها حائز اهمیت است، و سازمانها به تجربه آموختهاند که مدیریت فرایند کسب و کار، سرمایهگذاری قوی در رویارویی سریع با تغییرات محیطی است. مدیریت فرایند کسب و کار با داشتن الگوهای متعدد مورد نیاز سازمانها، روشی یکپارچه و نظاممند را برای طراحی، اجرا و مدیریت فرایندهای کسب و کار سازمانها ارائه مینماید. در هر یک از فرایندها، افراد و سامانهها نقش دارند. با توجه به اینکه سیستم مدیریت فرایند کسب و کار، بستری را فراهم میآورد تا انجام کلیه فرایندها در سازمان به صورت خودکار درآیند، همه راهها در حال منتهیشدن به سیستم مدیریت فرایند کسب و کار بهعنوان هسته اصلی سیستمهای سازمانی جهت بهبود عملکرد سازمانها میباشد. در این مقاله انواع دادههای مربوط به یک فرایند عنوان شده و سپس یک مدل یکپارچه برای هماهنگی این دادهها با مدیریت فرایند کسب و کار، بیان میگردد، پس از آن سیستم مدیریت فرایند کسب و کار معرفی میگردد. در نهایت به بررسی همسوسازی مدیریت فرایند کسب و کار و مدیریت استراتژیک پرداخته میشود، زیرا که تدوین استراتژی مناسب و مهمتر از همه پیادهسازی مطلوب آن با استفاده از مدیریت فرایند باعث بهبود عملکرد و ارتقا اثربخشی سازمان شده و رضایت ذینفعان را سبب میگردد.
پرونده مقاله
هدف از این پژوهش شناسایی و الویت بندی معیار های سامانه های مدیریت دانش با استفاده از کارت امتیازی متوازن است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی ونوع تحقیق توسعه ای کاربردی و روش تعقیق رتبه بندی فریدمن و AHP است. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان ارشد و مدیران شرکت پارس خودرو به ت چکیده کامل
هدف از این پژوهش شناسایی و الویت بندی معیار های سامانه های مدیریت دانش با استفاده از کارت امتیازی متوازن است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی ونوع تحقیق توسعه ای کاربردی و روش تعقیق رتبه بندی فریدمن و AHP است. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان ارشد و مدیران شرکت پارس خودرو به تعداد 157 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 111 آزمودنی تعیین گردید. برای گردآوری داده ها با طراحی پرسشنامه توسط مطالعات پیشین و نظر خبرگان استفاده شد. براي تعیین روایی پرسشنامه ها از شاخص روایایی محتواییCVR و جهت سنجش ميزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ با مقدار 0.728 استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و EXPERT CHOICE تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که: الویت منظر های BSC به ترتیب منظر مالی ، مشتری، رشد و یادگیری و فرایندهای داخلی می باشد . در منظر مالی دانش مالی مدیر عامل بالاترین و اجتناب از تکرار هزینه ها پایین ترین و از منظر مشتری معیار افزایش کیقیت خدمات برای مشتری بیشترین و دانش از مشتری کمترین اولویت را داشته.از منظر رشد یاد گیری گویه توسعه و پرورش نیروی انسانی پر اهمیت ترین و تغییرات سامنه در جهت بهبود کم اهمیت ترین بوده و در آخرین منظر، منظر فرایند داخلی میزان اثربخشی سامانه در تحقق اهداف سازمانی دارای بیشترین اقبال و حجم اسناد داوری شده دارای کمترین توجه را داشته اند.
پرونده مقاله
امروزه نوآوری، انعطافپذیری و آمادگی برای تغییر، مهمترین فاکتورهای توسعهی اقتصادی در کشورها محسوب میشوند. بررسی تجربیات سایر کشورها و رویکردهاي نوین دنیا درخصوص توسعهی پایدار مبتنی بر نوآوری، این نکته را گوشزد میکند که حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان، مستلزم شناخت ن چکیده کامل
امروزه نوآوری، انعطافپذیری و آمادگی برای تغییر، مهمترین فاکتورهای توسعهی اقتصادی در کشورها محسوب میشوند. بررسی تجربیات سایر کشورها و رویکردهاي نوین دنیا درخصوص توسعهی پایدار مبتنی بر نوآوری، این نکته را گوشزد میکند که حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان، مستلزم شناخت نوآوري است. از طرفی، نوآوري فرایندي پیچیده است و براي رسیدن به یک فضاي کسبوکار نوآور و پایدار، میبایستی مجموعهاي از بازیگران، عوامل، زیرساختها، قوانین و همینطور مجموعهاي از هنجارها و قواعد در کنار هم وجود داشته باشند و بتوانند به خوبی با هم تعامل کنند. چنین مجموعهای، رفتاری مشابه زیستبومهای طبیعی دارد که در آن هر یک از اجزا بر هم اثرگذارند. لذا، در سالهای اخیر، مدلی برای توصیف زیستبومهای نوآوری معرفی شده است که مدل جنگل بارانی نام دارد. در این مقاله، سعی شده است تا به تشریح رفتار زیستبومهای نوآوری از منظر این مدل پرداخته شود. این مدل، ابزاری را تحت عنوان کارت امتیازی جنگل بارانی در اختیار قرار میدهد که سنجهی مناسبی برای ارزیابی و تحلیل زیستبومهای نوآوری است. بنابراین در بخش دوم این مقاله، به ارزیابی و تحلیل دو زیستبوم نوآوری یزد و مازندران بر همین اساس پرداخته شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که زیستبوم نوآوری یزد از نظر سختافزاری به مراتب وضعیت بهتری نسبت به بعد نرمافزاری و فرهنگ حاکم بر زیستبوم دارد. اما در مازندران، هر دو حوزهی سختافزاری و نرمافزاری زیستبوم کمابیش مشابه یکدیگرند و نیاز به تقویت دارند.
پرونده مقاله